فرشته سپید
توی این تارکی و توی این بی کسیها
چشمای خسته ی من داره خوابش می بره
دلم اصلا نمی خواد
که چشام بخوابن و تو رو از یاد ببرن
ولی این چشما دیگه وا نمی شن
میخوان امشب بخوابن
ولی فردا که بشه دوباره منتظرن
دوباره منتظرن
تا که از راه برسی
تا که باز تموم بشه :همه دلواپسی
تو چرا پیشونی ؟ای دل خسته من
تو هم امشب بخواب
فکر فردا رو بکن
که باید این همه درد و
روی دوشت بکشی
می دانم کلافه ای
می دونم در به دری
ولی عیبی نداره
این روزا تموم می شن
این هیولای سیاه
که روی زندگیمون نشسته و
داره زجرمون می ده
خلاصه خسته می شه
این هیولای سیاه انتظار
می ره و فرشته سفید ما
خودشو نشون می ده
:: موضوعات مرتبط:
فرشته سپید ,
,
:: بازدید از این مطلب : 687
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9